هفت شهر عشق (شرح عرفانی و انفسی زیارت عاشورا)
کد محصول (569792)
کتاب "هفت شهر عشق"
شرح عرفانی و انفسی زیارت عاشورا
به قلم: میثم زنجیرزن حسینی
اطلاعات بیشتر
زیارت عاشورا از جمله زیاراتی است که مورد اهتمام ارباب سلوک بوده و توصیه اکید بر قرائت آن شده است. بدیهی است این زیارت هرچه با معرفت بیشتری خوانده شود آثار منیعتری در سیر الی الله خواهد داشت .
کتاب حاضر، اثری است که نقاب حجاب را از جلوه معارف این زیارت برگشوده و با رویکردی انفسی و عرفانی، مراحل سیر و سلوک را در هفت وادی و چهل مقام، با نثر و شعری بدیع، تبیین نموده است که بیشک برای اصحاب معرفت تحفهای کم بدیل است.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
معرفت به سبوحیت حقیقت حسینیه و ریاست کلیه ایشان بر مقام عبودیت
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ».
اولین قدم در سیر الی الله «معرفت» است که سالک در این منزل، به حقیقت حسینیه معرفت اجمالی می یابد و سوسوی انوار حسینیه را در عرش وجودی خویش مشاهده و به آن حضرت عرض ارادت می کند. یکی از تجلیات حقیقت حسینیه در این مقام تجلی او به اسم سبوحیت و سلام بر سالک است. باید توجه داشت که مراد از اسماء الهى اسماء لفظی نیست؛ بلکه اسماء الهی حقایقی تکوینی و وجودی اند که علامت و امارت باری تعالی محسوب می شوند ،زیرا بنا بر قول تحقیق، «اسم» مشتق از ماده «وسم» به معنای علامت است و از آن جا که موجودات در نظام هستی علامات و آیات حضرت حق سبحانه به حساب می آیند، به آنها اسماء الهی می گویند و از این رو، اسماء حق تعالی در کل ارکان هستی ساری شده اند؛ چنان که امیر مؤمنانعلیه السلام میفرماید: «بأسمائك التي ملات أركان كُلِّ شَيْءٍ» پس بدان ای برادر که اسماء الهی لفظ نیستند و الفاظی چون «الله»، «رحمان»، «رحیم» و «سلام» اسم الاسم اند؛ بدین بیان که این الفاظ علامتی برای حقایق تکوینی محسوب می شوند و آن حقایق وجودی آیه حق تعالی به حساب می آیند؛از این رو،به آن ها «اسم الاسم» گویند.
«سلام» در لغت به معنای حقیقتی است که از هر عیب و نقص مبرا باشد و از این رو، حضرت باری را که از هر نقیصه ای مبراست «سلام» گویند و از آن جا که نظام تکوین رشحه ای از رشحات باری است، آن نیز متلبس به اسم سلام است که در آن هیچ عیب و نقصی مشاهده نمی شود و نظامی احسن است که به عنایت باری ایجاد شده است؛ «فَارْجِعِ الْبَصَرَهَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ»؛ چنان که شخص مصلی در صلات بدین مسئله اذعان می کند و در نهایت سیر باطنی خویش در صلات، این گونه به ذکر الهی مترنم می شود «السلام عليكم و رحمة الله و برکاته»؛ یعنی سلام بر همه موجودات واقع شده است؛ هم چنان که رحمت الهی و برکات او در جمیع موجودات سریان کرده است. در این که موجودات مجرد به اسم سلام متلبس اند و از هر عیب و کاستی مبرایند درنگی نیست؛ اما موجوداتی که در حضیض ماده اند، گرچه مثار و خاستگاه شرورند؛ لیکن از آن جا که شرور اموری عدمیاند عالم ماده نیز تجلی اسم سلام است.
اکنون که معنای سلام بیان شد، بدان ای برادر که اتم تجلیات سلام در وجود «انسان کامل» متبلور است که از هر کاستی مبر است؛ از این روست که به حضرتش، سلام را با «الف و لام» طبیعت عرضه می داری؛ یعنی طبیعت سلام بر او واقع شده است. پس در اولین قدم سلوک سبوحیت حقیقت حسینیه را دریاب و به آستانش سلام دار و با نام او سلوک خویش را آغاز کن و خود نیز متجلی سلام و سبوحیت شوکه سیر تو با این کلمه آغاز می شود و فرجام می پذیرد.
السلام ای حضرت سبوح ما ای تو ساری گشته اندر روح ما
برگرفته از صفحات 23 الی 24 کتاب