سلوک با همسر
کد محصول (447279)
کتاب "سلوک با همسر"
به قلم ص.ج
اطلاعات بیشتر
در دنیایی که سراسر وجودش با تعلقات مادی گره خورده و روابط انسانی حاکم بر آن نیز با همین عیار مورد سنجه قرار می گیرد،سخن از مدینه ی فاضله و روابط الهی میان انسانها هر چند بسان رویایی دست نیافتنی می نماید،لکن ضرورتش برعقل سلیم پوشیده نیست.اماپرواضح است که در این بین ارتباط میان همسران از اهمیت بیشتری برخوردار است،چه آنان در حقیقت همچون ستونی برای خانواده بوده و خانواده نیز در حکم ستون جامعه.زین سبب به نظر می رسد که تعامل همسران،آنگونه که رنگ و بوی توحیدی به خود گرفته باشد می تواند این آسیب جدی را درمان نموده و بشریت را از بن بست فرهنگی پیش رو خارج نماید.
"سلوک با همسر"عنوانی کتابی است که با تلاش و کوششی طاقت فرسا در طی سالیان متمادی،توشه ای مناسب برای این مسیر پرپیچ و خم فراهم نموده است.مولف محترم با تعمق در آیات قرآن مجید و روایات معصومین علیهم السلام و با بهره مندی از کلمات نورانی سالکان حقیقی صراط مستقیم و اشتفاده از محضر ره یافتگان به مقام قرب حضرت دوست،توانسته است مجموعه ای بدیع و کم نظیر در این زمینه تنظیم نماید و با زبانی گویا و دلنشین آن را به رشته ی تحریر در آورد.
در بخشی از متن کتاب می خوانیم:
ای عزیز! در این حکایتی که برایت نقل می کنم قدری تامل کن!ببین این فقیه وارسته ای که زعامت و مرجعیت عامه ی شیعیان جهان را داشته است،چگونه دل انسانی را که مورد خشم و غضیش قرار گرفته است به دست آورده؟!اوحتی به دست آوردن دا انسانی را که با غضب نابجای خود شکستل است،بر نماز اول وقت ترجیح داده و نگرانی و اضطرابش به حدی است که با کهولت سنی که دارد،او را بین در کتابخانه و اندرون،ایستاده نگه می دارد!مگر غضب و خشم نابجا با دل و روح و معنویت آدمی چه می کند که علی رغم آن پشتوانه ی علمی و معنوی و خدمات فراوان،این فقیه و مرجع بزرگ را چنین آشفته کرده است و می کوشد تا هرچه زودتر خود را به انسان دل شکسته برساند و از او دلجویی نماید؟!
مرحوم آیت الله آقاسیدمصطفی خوانساری_قدس سره_که از شاگردان و ملازمان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی_اعلی الله مقامه_بوده است،می گوید:مرحوم آیت الله بروجردی در((مسجد عشقعلی))درس اصول می دادند؛یکی از فضلا به نام آقا شیخ علی چاپلقی اشکال کردند،حضرت ایت الله بروجردی،جواب دادند.آقا شیخ علی،جواب آقا را رد کردند؛آیت الله بروجردی عصبانی شدند؛به نحوی آقا شیخ علی متاثر شد و منقلب،به گونه ای که می خواست گریه کند.درس تمام شد؛نماز مغرب را تمام کرده بودم که مشهدی رضا،خدمتکار آقا آمد و گفت:آقا از درس که برگشتند،ما بین در کتابخانه و ادرون ایستاده و متاثرند و فرمودند:بروید به آقای خوانساری بگویید:بیاید.
اینجانب با عجله،نماز عشاء را خواندم و پیش آقا رفتم،دیدم ایشان با حالت ناراحتی و تاثر شدید،بین در کتابخانه و ادرونی ایساده اند،تا من رسیدم به من فرمودند:این چه حالتی بود که از من صادر شد؟!یک نفر عالم ربانی را رنجاندم.الان باید بروم و دست ایشان را ببوسم و حلالیت بطلبم که از من بگذرد و بعد بیایم نماز مغرب و عشاء را بخوانم.عرض کردم:ایشان در ((مسجد شاه زید))امام جماعت هستند و بعد از نماز مساله می گویند و برای مردم موعظه می کنند،لذا تا دو سه ساعت از شب گذشته منزل نمی آیند.من به ایشان اطلاع می دهم که آقا فردا صبح به منزل شما خواهند آمد.
اقا قبول فرمودند؛صبح شد،من رفتم حرم.از حرم که برگشتم دیدم آقا بر درشکه،در منزل ما منتظر من هستند.در خدمتشان رفتیم منزل آقا شیخ علی.وقتی آقا،آقای شیخ علی را دیدند،می خواستند دست او را ببوسند که نگذاشت.می فرمودند:از من بگذرید،از حالت طبیعی خارج شد و به شما پرخاش کردم.آقا شیخ علی گفت:شما سرور مسلمین هستید،برخورد شما،باعث افتخار من بود.
اقا تکرار کردند:از من بگذرید؛مرا عفو کنید.و این برخورد سبب شد که آقا شیخ علی تا آخر عمر،مورد احترام و عطوفت ایت الله بروجردی قرار بگیرد.
(کتاب سلوک با همسر/صفحه 105)