سبد خرید شما خالی است

بأی ذنب قتلت

بأی ذنب قتلت

کد محصول (447461)

(1)

کتاب بأی ذنب قتلت نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی جهادگر دانشجو  شهید بهزاد همتی به قلم آذر همتی

زمان باقی مانده
8,000 تومان
7,200 تومان

اطلاعات بیشتر

این کتاب به شرح خاطرات شهید بهزاد همتی می پردازد . این شهید بزرگوار در سال 1336 در کرمانشاه به دنیا آمد و در کنار برادر بزرگترش بهروز یکی از وزنه های انقلاب در کرمانشاه بودند . او در سال 58 در رشته فیزیک دانشگاه رازی پذیرفته شد اما پس از انقلاب فرهنگی به دیواندره کردستان رفت و برای خدمت به محرومین به عنوان بخشدار دیواندره به ایفای وظایف خویش پرداخت اما به دست گروهک های ضد انقلاب ربوده شد و پس از تحمل شکنجه , با حلقومی بریده شده به دیدار معبود شتافت . دوست و رفیقش شهید سید حمید محمدی نیز که شهردار دیواندره بود پیش از او توسط همین عناصر ضد انقلاب به شهادت رسید. شهادت این دو عزیز نشان داد که چگونه خون سنی و شیعه برای دفاع از استقلال و جمهوری اسلامی در هم آمیخته شد تا راه نفاق و نفوذ بسته شود. 

این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است :

فصل اول زندگی نامه شهید بهزاد همتی

فصل دوم خاطرات شهید بهزاد همتی

فصل سوم گذری بر زندگی شهید بزرگوار سیدحمید محمدی

فصل چهارم مستندات شهید بهزاد همتی

در بخشی از این کتاب می خوانیم :

روز سوم بالاخره گفتند جنازه ی بهزاد اطراف شهر دیواندره پیدا شده , بهزاد با تمام توان مشغول خدمت رسانی به مردم از قبیل ساخت حمام , مسجد,  مدرسه, بلوار کشی و آب و برق رسانی بود .شرایط ناامنی هم حاکم بود به طوری که به منزل یکی از دوستان در آن طرف خیابان رفته بودیم , موقع برگشت باید از هر دو طرف امنیت را تامین می کردند تا ما بتوانیم به سرعت عرض خیابان را عبور کنیم من به خاطر پای مجروحم نمی توانستم سریع حرکت کنم بهزاد و سید حمید ( شهید محمدی ) زیر بغل های مرا گرفتند و به سرعت از عرض خیابان عبور دادند . سال 60 به اتمام رسید و وارد سال نو شدیم . من معاونت نیروی سپاه در سkندج را به عهده گرفتم و بهزاد همچنان در مسئولیت بخشداری در منطقه پر خطر دیواندره مشغول بود.

فروردین ماه 61 برای مرخصی به کرمانشاه رفته بودیم با هم به گلزار شهدای شهر رفتیم. بهزاد به من گفت یک دختر خوب برایت سراغ دارم اگر تصمیم به ازدواج داری تا معرفی کنم . پیشنهاد داد که مراسم عقدمان با هم برگزار شود. همانطور که در گلزار قدم می زدیم به قبر شهید وحید بروجردی رسیدیم که یک قبر خالی کنارش بود . بهزاد انگار آنجا پایش لرزید , توقف کرد و گفت حس خاصی دارم . بعدها که به شهادت رسید با تعجب دیدم که در همان قبر خالی خاکش کردند .

کتاب بأی ذنب قتلت / صفحه51 )

مشخصات

مشخصات محصول
نویسنده
آذر همتی
انتشارات
انتشارات شهید کاظمی
موضوع
زندگی شهید بهزاد همتی
شابک
978-600-8200-99-4
شماره کتاب شناسی ملی
4801831
سایز
رقعی

دیدگاه ها (0)