اطلاعات بیشتر
در مقدمه آمده است: در مسیر دشوار زندگی که با ناملایمات و سختی های بسیار همراه است بهترین تجربه را کسانی اندوخته اند که سیر معنوی به سوی حضرت حق داشته و به خدا نزدیک تر شده اند.و اینجاست که این پیر فرزانه, آن بازگشته از سفر من الحق الی الخلق, به ما این مطلب مهم را یادآوری فرمود که: این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید, پنجاه سال عبادت کرده اید و خدا قبول کند....این وصیت نامه ها را بگیرید و مطالعه کنیدو تفکر کنید.بنده و امثال من زیاد هستند که از کلام نورانی آن پیر سفرکرده به راحتی گذشته اند. نه تفکری, نه تاملی کردند و نه دقتی نمودند تا حداقل کسب فیضی نمایند. اما وقتی به سراغ وصیت نامه های شهدا می رویم با دنیایی شگفت روبه رو می شویم. دنیایی که گویی از ما بسیار فاصله دارد. گویی آنان برای شرایط امروز ما صحبت کرده اند.گویی فهمیده اند که منشأ مشکلات ما از کجاست!
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
شهید گمنام
شهید حمیدرضا ملاحسنی در سال 1344 در خانواده ای متدین و انقلابی در جنوب تهران چشم به جهان گشود. در سن هفده سالگی عازم مناطق عازم مناطق عملیاتی حق علیه باطل شد.وی در عملیات والفجر 4 در حالی که هجده سال از بهار زندگی اش می گذشت به دست دشمن بعثی به شهادت رسید و پیکر مطهرش مفقود شد. بنا به اظهار تنها خواهر شهید, مدتی قبل, هنگامی که به زیارت قبور مطهر شهدا در بهشت زهرا رفته بودند, بر سر مزار شهید « سید احمد پلارک » حاضر شده و عکس برادرش را به همراه این شهید و چند رزمنده دیگر مشاهده می کند و شهید پلارک را به جده اش حضرت فاطمه زهرا هلیها السلام قسم می دهند که خبری از برادر مفقودش برسانند. چند شب بعد از این توسل خواهر شهید در رویای صادقه مشاهده می کند که شهید حمیدرضا در منطقه پونک با جمعیت زیادی در حال حرکت است, وقتی علت را از ایشان جویا می شود می گوید:« اینها برای تشییع من آمده اند و بنده هم به اذن خداوند همه آنها را شفاعت می کنم.» بر این اساس و طی تحقیقات میدانی از مراجع مربوطه مشخص شد, مشخصات یکی از شهدای گمنام تدفین شده در بوستان نهج البلاغه با شهید ملاحسنی مطابقت دارد. شهید ملا حسنی در تاریخ 12 آبان 62 مجروح و به همراه تنی چند از همرزمان به دست نیروهای بعثی افتاده است و طبق اعلام نیروهای اطلاعاتی ایران ,بعثی ها مجروحان را به شهادت رسانده و در شهر سید صادق عراق به خاک سپرده اند.اوایل سال 1389 تعداد 12 شهید در عملیات عمرانی توسعه شهر سید صادق عراق کشف و طی مراسم باشکوهی به جمهوری اسلامی ایران تحویل داده شدند و تعداد سه تن از این شهدای عزیز در سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام در بوستان نهج البلاغه واقع در میدان پونک به خاک سپرده شدند. شهید بزرگوار پس از آرمیدن در این نقطه, مجددا طی چند مرحله در رویای صادقه به بستگان اعلام کرد« من همان شهید قبر وسطی بوستان نهج البلاغه هستم.به این ترتیب صحت تعلق قبر به شهید بزرگوار حمید رضا ملا حسنی بر اساس تطبیق رویاهای صادقه با اسناد و شواهد موجود و پرونده شهید اثبات شد.
نکته عجیب تر این که وقتی متن کتاب به پایان رسید با تعجب دیدیم که وصیت نامه یک شهید کم است. قرار شد روز بعد آن را انتخاب کنیم. شب در عالم خواب مشاهده کردم که در مجلس امام حسین علیه السلام همراه با مردم نشسته ام. پیرمردی جلو آمد و کاغذی به من داد و گفت: این زندگینامه و وصیتنامه شهید ملا حسنی است!! روز بعد متن کتاب به پایان رسید.
بخشی از وصیت نامه شهید ملاحسنی:
شهادت راحت ترین و آسان ترین و بهترین راه رسیدن به خداوند می باشد. شهادت بالاترین درجه کمال انسان است. ای افرادی که وصیت نامه این حقیر را می خواند, زندگی این دنیا را خانه اصلی خود مپندارید, که زندگی در رفتن است. ما برای خوشی به این دنیا نیامده ایم, اینقدر به فکر دنیای فانی نباشید.
ای حزب اللهی ها امام عزیز فرموده کلید بهشت خودسازی است. قرآن را زیاد بخوانید و خوب عمل کنید. در روز قیامت قرآن درد ما را دوا می کند. پشیمانی به درد نمی خورد... آیة الکرسی را زیاد بخوانید. شب ها با وضو بخوابید. هر شب در موقع خواب که مرگ کوتاه مدت است سوره واقعه را بخوانید. ذکر خدا را فراموش نکنید. دعاها را زیاد بخوانید. ما غیر از دعا و نیایش چیز دیگری نداریم. مسائل نفسانی را که جهاد اکبر است مواظب باشید که سرکش نباشد. برای خدا کار کنید. اختلافات داخلی را کم کنید. مسائل اخلاقی را حتما رعایت کنید.
( کتاب پنجاه سال عبادت / شهید گمنام / 162 و 163 و 164 )
