سبد خرید شما خالی است

عمو حسین

عمو حسین

کد محصول (447925)

(1)

کتاب" عموحسین " نیم نگاهی به زندگی و  اوج بندگی پدر مهربان رزمنده ها; شهید بزرگوار حسین علی فخری

به قلم عباس رئیسی بیدگلی

زمان باقی مانده
40,000 تومان
36,000 تومان

اطلاعات بیشتر

عمو حسین علی فخری, بنایی ماهر بود و با درآمدی که از  ایمن کار داشت, پدری یازده فرزند را تجربه می کرد. دشمن بعثی به میهن اسلامی حمله کرد, عمو حسین از شغل بنایی و از خانه  و کاشانه دست شست و وارد جبهه های حق علیه باطل شد. او با رشادت و شجاعت تملم, پدر صدها رزمنده جوان شد و بیش از پنج سال ,مسئول تدارکات گردان های امام محمد باقر علیه السلام و حضرت امیرالمومنین علیه السلام بود.عمو حسین علی با دستان توانمند و با چهره ی خندانش , زیر آتش سنگین دشمن به بچه های رزمنده آب و غذا و مهمات می رساند و در این راه آنقدر صلابت و در عین حال, با محبت و صمیمیت کار کرد که در جمع بچه های رزمنده به «عمو حسین علی» و به نقلی«بابا حسین علی» و «حبیب بن مظاهر» معروف شد. این کتاب محصول پنجاه و دو مصاحبه با پنجاه و دو نفراست که اکثر آنان در میدان دفاع و جهاد از دست عمو حسین علی آب, غذا, مهمات و دیگر امکانات گرفته و در برابر دشمن مقاومت کرده اند.شهید حسین علی فخری در مدت پنج شش سالی که در جبهه حضور داشته است به بیش از پنج هزار رزمنده آب و غذا و تدارکات رسانده است.

عناوین کتاب عبارتند از:

عموحسین

قبل از انقلاب

دوران مبارزه و انقلاب

جنگ و دفاع مقدس

شهادت

دل نوشته و خاطرات

وصیت نامه

شعر در رثای شهید

 

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

آن روزهایی که در گردان امام محمد باقر علیه السلام کنار آقای فخری بودم, چند خصوصیتش را خیلی دوست داشتم. اول تمیزی و پاکیزه بودنش را. به اصلاح سر و صورت و تمیزی لباسش اهمیت می داد. با اینکه حدود 50 سالش بود, در هر شرایطی تمیز بود و این خصوصیتی بود که برای ما جاذبه داشت. از طرفی دوست نداشت بچه های رزمنده لباس تنگ یا گشاد بپوشند. دوست داشت همه لباسشان روی فرم باشد به لباس بچه ها خیلی اهمیت می داد. اگر یکی از بچه های گردان لباسش مناسب نبود, صدایش می زد و لباسش را مرتب می کرد. به تمیزی نیروها هم اهمیت می داد. همیشه تشت و تاید دم دستش بود.هرکس لباسش کثیف بود, صدایش می زد. تشت و تاید دستش می داد و یک کارت شناسایی هم از او می گرفت که تشت را بیاورد. می گفت:«برو لباست را بشور»!

دوم اینکه بین بچه های رزمنده فرقی نمی گذاشت. مثلا نمی گفت علیرضا پسرم هست یا یک بسیجی دیگر. همه را یک جور می دید. پسرش علیرضا پیش ما بود. برایش علیرضا با من که غریبه بودم یا با آن بسیجی اصفهانی, فرقی نداشت. این رفتارها را دوست نداشت. سوم با اینکه سواد نداشت اما حافظه اش قوی بود. یادش بود که شما کی لباس و پوتین گرفته ای. مثلا می گفت شما یک ماه دوماه پیش لباس و پوتین گرفتی. درست هم می گفت. حسین علی فخری اخلاق خوبی داشت. همیشه خنده رو بود. هیچ کدام از بچه های گردان, از دستش ناراحت نبودند. تازه بچه های آران و بیدگل که در گردان و واحدهای دیگر هم بودند, مثل واحد خمپاره, ادوات و توپخانه همیشه می آمدند اتاق تدارکات مهمانی.

(کتاب عموحسین / صفحه 170 و 173 )

 

مشخصات

مشخصات محصول
نویسنده
عباس رئیسی بیدگلی
انتشارات
نشر شهید کاظمی
موضوع
جنگ عراق علیه ایران / شهدا / خاطرات
شابک
978-600-9614-12-7
شماره کتاب شناسی ملی
4521965
سایز
رقعی

دیدگاه ها (0)