سبد خرید شما خالی است

گلستان یازدهم

کد محصول (447167)

(0)

خاطرات زهرا پناهی روا،همسر سردار شهید علی چیت سازیان

زمان باقی مانده
175,000 تومان
157,500 تومان

اطلاعات بیشتر

این کتاب توسط مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای تجلیل گردیده است که متن تجلیل ایشان چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

این روایتی شور انگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاص مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد،و هم در زمین و هم در ملااعلی به عزت رسید..هنیئاله

راوی-شریک زندگی کوتاه او-نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانه خود به روشنی نشان داده است در این میان،قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه،جان داده است.

آفرین بر هردو بانو؛راوی و نویسنده کتاب.

95/10/21

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی می گذشتیم،گفتم:((علی آقا،تا چندماه دیگه بچه مون به دنیا می آد.))

با تعجب پرسید:اینجا؟

گفتم:خب،آخه اینجا بیمارستان خصوصیه؛بهترین بیمارستان همدانه.

علی آقا سرعت ماشین راکم کرد و گفت:نه،ما بیمارستانی می ریم که مستضعفین می رن.اینجا مال پولداراست.همه کس وسعش نمی رسه بیاد اینجا.

توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلا خوب نبود.عصر پنجشنبه دهم دی ماه 1366بود.وقت و بی وقت درد می آمد به سراغم.

وصیت علی آقا را به همه گفته بودم.آن روزها خانه ی مادرشوهرم پراز مهمان بود و دوروبرمان شلوغ.مادرهم آنجا بود.تا گفتم حالم خوب نیست،ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه،که بیملرستانی دولتی بود،رفتیم.همین که وارد بیمارستان شدیم،خبر مثل بمب همه جا صدا کرد:بچه ی شهید چیت سازیان داره به دنیا میاد.

کارکنان بیمارستان به هول و ولا افتاده بودند.دوروبرم پر شده بود از پرستار و دکتر.خیلی زود خبر توی شهر پخش شد.مردم به بیمارستان تلفن می زدند و احوال من و بچه را میپرسیدند.مادر که تمام مدت بالای سرم بود مجبور می شد گاهی برود و تلفن ها را جواب بدهد.با اینکه دکترها گفته بودند آثاری از زایمان دیده نمی شود رئیس بیمارستان دستور داده بود بستری شوم.

آن شب درد نداشتم،اما صبح روز بعد درد ها شروع شد.این بارهم گروهی از دکتر و پرستار دورم حلقه زدند اما بعد از چند ساعت همان حرف قبلی را تکرار کردند:چیزی نیست،نگران نباشید.آثاری از زایمان زود رس دیده نمی شود.

اسرار کردم بگذارند به خانه بروم.اجازه ی مرخصی ندادند.چندساعت بعد دوباره حالم بد شد و درد امانم را برید.مادر دستپاچه شده بود.چندباراین اتفاق تکرار شد.هربارچندپرستارم دورم حلقه می زدند و بعد از معاینه سر تکان می دادند و با نامیدی همان حرف های قبلی را تکرار میکردند.عصر روز جمعه یازدهم دی ماه 1366بود و شب میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام.دوباره درد های کشدار و کشنده به سراغم آمده بود.نمی دانم چرا میترسیدم و از همه خجالت می کشیدم.فکر میکردم نکند مشکلی پیش آمده!نکند نمیتوانم بچه ام را به دنیا بیاورم!

(صفحه 13)

مشخصات

مشخصات محصول
نویسنده
بهناز ضرابی زاده
انتشارات
نشر سوره مهر
موضوع
دفاع مقدس
شابک
۹۷۸-۶۰۰-۰۳-۰۲۸۱-۸
شماره کتاب شناسی ملی
۴۰۱۶۲۳۵
تعداد صفحات
316 صفحه
سایز
رقعی
نوع جلد
شومیز (معمولی)
نوع صحافی
صحافی با چسب گرم

دیدگاه ها (0)