اسماعیل زنده است
اسماعیل زنده است
کد محصول (447783)
کتاب" اسماعیل زنده است " یادداشت ها , نامه ها و خاطرات شهید اسماعیل لجم اورک به کوشش انجمن فرهنگی هنری شهید بهروز محمدی
اطلاعات بیشتر
شهید اسماعیل لجم اورک در 27 شهریور 1337 در شهرستان ایذه به دنیا آمد. دوره راهنمایی از مدرسه اخراج و ممنوع التحصیل شد. اسماعیل در ایذه جوشکاری می کرد. سال 52 به خاطر فعالیت هایش در گروه المهدی ساواک دستگیرش کرد و به سلول انفرادی افتاد. زندان مشترک ضد خرابکاری رژیم پهلوی. بعد از انقلاب گروه تعاونی 18 را راه اندازی می کند و به جوشکاری و تولید تانکر و ... می پردازد تا سال 61 کارگاه را به دوستانش می سپارد تا بیشتر بتواند در جبهه باشد. شهید اسماعیل لجم اورک در عملیات محرم,رمضان و خیبر حضور داشت. او در ابتدا آرپی جی زن بود تا در عملیات خیبر به فرماندهی گردان منصوب شد. روز 3 اسفند در عملیات خیبر به سوی پروردگار خود پر کشید. هنوز پیکرش از خاک های مجنون بازنگشته است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
رفته بودیم گلزار شهدا. زنی به همراه سه بچه کنار سنگ یادبود اسماعیل نشسته بودند. به همراهانم گفتند:« او را می شناسید؟» گفتند: « نه»! بعد از مراسم از او سوال کردم : « اسماعیل را از کجا می شناسید؟ » گفت: « شوهرم کارگر است و وضع مالی مان ضعیف است. خانه مان نزدیک همین قبرستان است. اسماعیل شب های جمعه که به قبرستان می آمد, آخر وقت به خانه ما می آمد و در اتاقی که سقف نداشت استراحت می کرد. همیشه برای بچه ها میوه و تنقلات می آورد و گاهی به آنها پول هم می داد. سه چهار هفته ای بود که از او خبر نداشتیم تا اینکه امروز شنیدیم شهید شده است.
برادران حزب الله در هر اجتماعی, هر قدر حزب اللهی هم باشد, لازم است که تعدادی حزب اللهی تر پیدا شوند. در هر جمع مومنی که نمازهای پنج گانه را در مساجد به پای می دارند, لازم است که تعدادی زودتر بیایند و دیرتر بروند. لذا اینجاست که آنان که حزب اللهی ترند همیشه مشخص اند. تا به حال به شما برادران حزب الله نسبتت های زیادی داده اند, مسایل زیادی را چسبانده اند ولی هیچ کدام نچسبید. گفتند: شما قوم گرایی می کنید! چون خودشان می خواستند باشند و شما نبودید. گفتند شما تشکیلاتی هستید و از کسی خط می گیرید که شما نبودید و خودشان بودند. گفتند اینان مخالف امام جمعه و فقاهت هستند که نبودید و خودشان هستند و تا به حال هر چه ضربه به شما زده اند به خاطر این بوده است که خودشان سقوط نکنند. و تا به حال یکی بعد از دیگری زمین خوردند ولی شماها استوار مانده اید.
مطمئن باشید که شما هیچ گونه کاری نسبت به سقوط آنان نکردید بلکه این چهره های نورانی شما بوده است که در دل آنها رعب انداخته و می اندازد. امروز فاسقان را از چهره های غرق گناه و چشم های ورم کرده می توان شناخت. منافقان و غیره را نیز اگر دقت در چهره های آنان بکنید خود وحشت می کنند و از شما می ترسند و هرجا بروند می گویند که شما تشکیلات بزرگ و ستاد غیره دارید کما اینکه شما هیچ ندارید و ایمان شماست و اطاعت از ولایت و فقاهت شماست که دشمنان به اشتباه آن را ستاد و تشکیلات تصور کردند... پس برادر فقاهت اصل است...
(کتاب اسماعیل زنده است / صفحه 178 و 179 و 165 )