خط عاشقی 1
کد محصول (447894)
کتاب" خط عاشقی 1 " خاطرات عشق شهدا به امام حسین علیه السلام و روضه های کربلا گردآورنده حسین کاجی
اطلاعات بیشتر
حسین کاجی در مقدمه کتاب آورده است : کتاب را بدون مقدمه در محضر اربابم حسین علیه السلام پای ضریح شش گوشه , جایی که زیباترین جایی که زیباترین نقطه ی عالم است, آغاز می کنم; آقا جان من جامانده از قافله شهدای کربلای ایرانم. در دوران جنگ ,رزمنده شجاع و دلیری نبودم ,ولی شاید بتوان گفت تماشاگر خوبی از لحظه های ایثار و شهادت فدایی های شما بودم. چه روزها و شب ها که لحظه های تنهایی ام با شهیدان سپری شد و اینک وجودم لبریز از خاطرات عشق, اشک, سوز و نوحه هایشان برای شماست. این دستی که اکنون قلم در آن جای گرفته روزگاری با خون پاک ترین عاشقانتان متبرک شد و در لحظه های وداع بیش از صدها شهید را در آغوش گرفت و بارها و بارها,عضوهای قطعه قطعه شده همسنگران شهیدم را از روی خاکریزها و سنگرها و در میادین مین جمع کرد.
آقا جان روزی نیست که اسمی برده شود و من به یاد یکی از دوستان شهیدم نیفتم و مجلس روضه ای نیست که در آن بنشینم و با خاطرات خود پلی از کربلای ایران تا کربلای معلی نزنم. اکون در محضر شما اشک شوق می ریزم; زیرا با شهیدانت عهد بسته بودم که اگر کربلا آزاد شد عکس آنها را به در و دیوار حرم بزنم و روایتگر عشق خالصانه شان به شما باشم.
در این کتاب خاطراتی از هفتاد تن از شهدا که بعضی از آنها گمنام هستند آورده شده است . کتاب با خاطرات شهید محمد ابراهیم همت آغاز و با خاطره شهید شانزده ساله علی رضا کریمی پایان می یابد. در سمت راست تصویری از شهید والامقام و مکان و زمان تولد و شهادت و مزار او آورده شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
شهید علی رضا کریمی
چهار سال مریض بود. کلی دوا و دکتر کردیم فایده نداشت. آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال اصفهان. معاینه کرد و گفت « کبدش از کار افتاده. شاید تا فردا صبح زنده نمونه.» پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام نذر کرد, آقا شفایش داد. آخرین باری که رفت جبهه , پرسیدم « مادر کی برمی گردی؟» گفت « هر وقت که راه کربلا باز شد.»
شانزده سالگی شهید شد, شانزده سال بعد هم جنازه اش برگشت ; درست شب تاسوعا. وقتی برگشت اولین کاروان زایران ایرانی رفت کربلا. راه کربلا باز شده بود.
(کتاب خط عاشقی 1 / صفحه 145 )