خط عاشقی 2
کد محصول (447904)
کتاب" خط عاشقی 2 " خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا علیها السلام گردآورنده حسین کاجی
اطلاعات بیشتر
مدینه ساکت است و بقیع خاموش . نمی دانم کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله بنشینم یا پشت دیوار بقیع. آیا بر مصائب شما گریه کنم یا روایت گر امانتی باشم که بر شانه های خسته ام سنگینی می کند; روایت دلدادکی فدایی هاتان در جبهه های نور. آنهایی که پشت پیراهن و کوله پشتی هاشان حک می کردند « میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم.» و بر پیشانی های شان سربند « یا زهرا » می بستند. مادر مهربان شهیدان , شما بودی که با گریه بر شهدای مظلوم احد در کنار مزار عمو جانت علیه السلام اولین مجلس گرامی داشت یاد شهدا را برپا کردی و راه و رسم تجلیل از مقامشان را به ما آموختی. می خواهم از برایتان از لحظه های آتش و خون بگویم. همان ثانیه ای التهاب آور که با امداد مادرانه به یارمان آمدی.
و ما ماندیم و رسالتی سنگین بر دوش , روایت انس شمع و پروانه, پروانه های زهرایی. اثری که پیشکش محضر مبارکتان می گردد, قطره ای است ناچیز از دریای وسیع عشق همرزمان و شهیدانمان به شما.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترکش خورد به سرش . با زور بردیمش اورژانس . نمی خواست کسی بفهمد زخمی شده. اصرار می کرد سرپایی مداوا کنند; اما دکتر زخم عمیقش را که دید , بستری اش کرد. خون ریزی زیادی داشت. بی هوش شد ; اما یکباره از جا پرید و گفت « پاشو بریم خط». قسمش دادم و پرسیدم « چی شد؟ تو که بی هوش بودی, چرا یکدفعه از جا پریدی؟» گفت « به شرطی می گم ,که تا زنده هستم به کسی چیزی نگی. وقتی توی اتاق خوابیده بودم ,خانم فاطمه زهرا اومدند داخل. دستی به سرم کشیدند و فرمودند « بلند شو بلند شو , چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس ».
(کتاب خط عاشقی 2 / صفحه 59 / شهید حاج احمد کاظمی )