سه روایت از یک مرد
کد محصول (448263)
کتاب « سه روایت از یک مرد » به قلم محمد رضا بایرامی
اطلاعات بیشتر
کتاب "سه روایت از یک مرد" نوشته محمدرضا بایرامی زندگی شهید علمالهدی را به صورت خاطره و داستان در 129 صفحه روایت میکند.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
همه به من می گویند شکنجه گر . اما من فقط وطیفه ی خود را انجام داده ام، همان روز که دیگران هم انجام می دهند. بالاخره چرخ مملکت باید می چرخید ، من مهره ی هرزی بیشتر نبوده ام . مهره ای که هیچ کس اهمیتی به آن نمی داد. اگر مهم بودم ، امروز سرنوشتم این نبود که هست . من هم می توانستم جان خودم را در ببرم و امروز پیش از مرگ ، بارها نمیرم . اما سرنوشت گویی بازی دیگری داشت. راست است که همه چوب اعمال خودشان را می خورند. فردا صبح شاید مرا بگذارند پای دیواری ، چند جوان پرشور انقلابی جلویم صف بکشند. یکی فرمان بدهد و آن ها سلاح هایشان را مسلح بکنند سینه ام حبس بشود و زانوهایم بلرزد، اما دلم می خواهد جشم هایم را نبندند. این چشم هایی که هیچ وقت به روی حقیقت باز نشدند، اکنون باید ببینید آنچه را که خود خواسته اند.و این آن ها نخواهند بود که به سوی من شلیک خواهند کرد . این بازتاب اعمال خودم خواهد بود که از لوله ی تفنگ آن ها ، به سویم بر می گردند . کشنده ی من ، من خواهم بود، نه کس دیگری . اما کاش می توانستم در این لحظات آرامش داشته باشم.
سه روایت از یک مرد / صفحه ی 5-6