سیاره
سیاره
کد محصول (448717)
کتاب"سیاره" زندگینامه و خاطرات شهید جعفر نجاتی به قلم حسین بنی احمدی
اطلاعات بیشتر
این کتاب از 7 فصل تشکیل شده است:
فصل اول: تولد و کودکی
فصل دوم:نوجوانی
فصل سوم:دفاع مقدس
فصل چهارم:شهادت حسین
فصل پنجم:پرواز
فصل ششم:پس از شهادت
فصل هفتم:تصاویر
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
جعفر مادر را در آغوش میگیرد و روی او را می بوسد ولی متوجه نمی شود که چشمان سیاره غرق در مرواریدهای غلتان بر گونه هاست. سیاره در این مدت با فشار عدم رضایت فقط یک سال توانست جعفر را از جبهه دور نگه دارد و کاملا حس می کرد که تعلق وی به پشت جبهه نیست و به دنبال بال پرواز است،مخصوصاً از زمانی که حسین به شهادت رسیده است. سیاره در چهره جعفر شکستگی و عدم رضایت به خواسته اش را می بیند ،کسب توفیق از ناحیه خداوند است ولی اینکه شاهد باشی دوستان و برادرانت به کسب توفیق موفق هستند و تو از این قافله جا مانده ای فشار بسیار سنگینی بر انسان وارد می کند. بعضی از کسانی که جعفر به بسیج آورده بود به شهادت رسیدهاند و او هر بار با جراحت به خانه برگشته است. گاهی انسان از بروز برخی مطالب که بر او میگذرد عاجز است و این در حالی است که از درون مورد هجمه و فشار است. سیاره پس از نماز صبح در یک روز سرد زمستانی به سراغ جعفر آمد تا او را برای نماز بیدار کند که با صحنه عجیبی مواجه شد جعفر سر بر سجده گذارده و با خدای خود چنان نجوا میکرد که شانه هایش از جمله به لرزش افتاده بود.این چنین حالت بر خاک افتادن وی را،حتی سیاره هم ندیده بود.دقایقی مات و مبهوت نظارهگر عشق بازی جعفر با معبود و سیر به دنیا آمدن تا جبهه رفتنش را در ذهن مرور می کرد.
برگرفته از صفحه 113 کتاب