از برف تا برف
کد محصول (448756)
کتاب"از برف تا برف"خاطراتی از شهید مهدی زین الدین به کوشش علی اکبر مزدآبادی
اطلاعات بیشتر
علاقه ی مهدی به درس خیلی زیاد بود. چندین بار در کنکور شرکت کرد و هر بار هم قبول می شد. اما چون رشته مورد نظرش نبود نمی رفت ،تا اینکه در سال 56 رتبه چهارم پزشکی دانشگاه شیراز را کسب کرد. آن زمان پدرش هنوز در تبعید بود. مهدی به دلیل اوضاع خانواده و اینکه می خواست چراغ مغازه پدرش که به نوعی پاتوق مبارزه علیه رژیم بود خاموش نشود، انصراف خودش را از آن دانشگاه اعلام کرد. آن زمان کمی نگران شدم و ناراحت بودم که مهدی به دانشگاه نرفته، اما چون میدانستم کسی نیست که بیهوده تصمیم بگیرد نگرانیم برطرف می شد .در این ایام او، راه پدرش یعنی مبارزه با طاغوت را ادامه می داد و خود را درگیر این مسئله کرده بود. البته از تحصیل هم غافل نبود و تلاش میکرد راهی پیدا کند درسش را ادامه دهد. این بود که به فکر افتاد به خارج برود. عقیده اش این بود در آنجا بهتر میشود درس خواند. اتفاقا موفق هم شد و توانست از دانشگاهی در فرانسه پذیرش بگیرد. همه کارهای رفتنش انجام شده بود و فقط بلیط هواپیما مانده بود. اما به یک باره تردیدی در دلش افتاد که برود یا نرود، آخرش هم نتوانست با خودش کنار بیاید. رفت خدمت آیت الله جنتی و نظر ایشان را جویا شد. ایشان به مهدی گفته بود: کشور در حال حاضر به نیروهای متعهد مثل شما نیاز جدی دارد. شما اگر بمانی بیشتر می توانید خدمت کنید. این صحبت آقای جنتی او را از رفتن منصرف کرد و ماند تا جاودان شد.
برگرفته از صفحه 15 کتاب