دلیل
دلیل
کد محصول (448758)
کتاب"دلیل"روایت حماسه ی نابغه ی انقلاب اطلاعات-عملیات سردار شهید علی چیت سازیان
اطلاعات بیشتر
جلوی من حرکت می کرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنه اون و ناخواسته و کفشش جدا شد. اتفاق عجیب و غریبی بود.توی گشت پشت عراقیها و 15 کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی!
از سر شرم گفتم:« علی آقا، بیا کفش من را بپوش.»
با خوشرویی نپذیرفت.
راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خار و خاشاک رو لنگ لنگان آمده بود ،بی هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم ،چشمام به تاول ها و زخم پا ش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم هم متعجب .پرسیدم:« تشکر چرا ؟»
گفت :«چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا!» و ادامه داد:« شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه یتیمان اباعبدالله !»
اشک چشمام رو پر کرد.
برگرفته از صفحه 74 کتاب