طیب
کد محصول (448793)
کتاب"طیب" زندگینامه و خاطرات حر نهضت امام خمینی رحمة الله "شهید طیب حاج رضایی"
اطلاعات بیشتر
امام صادق علیه السلام فرمودند :کسی که یک جرعه شراب بنوشد( در صورتی که توبه نکند) خداوند و پیغمبران و مومنان او را لعنت می کنند. اگر مست شود، روح ایمان از او دور می شود و... مستحق سرزنش الهی میشود. پس بدا به حالش؛ زیرا یک سرزنش الهی از هزار سال عذاب سخت تر است.
طیب خان برخی شبها به کافی ای در تهران می رفت و به خوردن... مبادرت میکرد. فرزند او می گوید :وقتی که آخر شب به خانه میآمد، دهان و صورتش را آب می کشید و وضو می گرفت و آماده ی نماز می شد. مادرم سر او داد میزد! می گفت: آخه مرد، نماز خوندن که با این کارها جور در نمیاد! این چه وضع مسلمونی؟! پدر هم ساکت بود و حرفی نمی زد. تا اینکه پدر، قبل از سال 1342 همه این کارها را کنار گذاشت. مدتی از مطرح شدن طیب خان در تهران گذشت. لوطی های دیگر شهرها هم به او مراجعه میکردند. طیب خان آن با آنها رفیق میشد و تا می توانست کار و مشکل آنها را حل میکرد. یادم هست یکی دو تا از لوطی های مشهد حسابی با او رفیق شدند. اصرار داشتند که طیب خان به مشهد و به منزل آنها برود. او هم یک بار با دوستان به مشهد رفت و مهمان آنها شد. چند روزی مهمان آنها شدند و حسابی از او پذیرایی کردند.
یک روز به طیب خان گفتند: میخواهیم در مشهد یک کافه راه بیاندازیم. می خواهیم شما در افتتاح آن حضور داشته باشید.
قصد آنها راه اندازی یک مشروب فروشی بود. طیب خان تا این را فهمید گفت: خجالت نمی کشید! کنار حرم امام رضا علیه السلام که جای این کارها نیست. خلاصه آنقدر با لوتی های مشهد صحبت کرد تا آنها را از این کار منصرف کرد.
برگرفته از صفحه 81 و 82 کتاب