رد خون روی برف
کد محصول (448951)
کتاب"رد خون روی برف" شهید محمود کاوه
اطلاعات بیشتر
این کتاب به خاطرات شهید محمود کاوه از زبان همسر، پدر و مادر، فرزند، خواهرها، خواهرزادهها، استاد و همرزمان و فرماندهان شهید پرداخته است.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
محمود میگفت تیپ مان باید به اسم شهدای کردستان باشد.» حتی در نامگذاری اسم گردان و گروهان ها هم تاکید داشت اسم شهدا روی آنها باشد. مثلاً اولین شهیدی که هر گروه میداد اسمش میشد اسم دسته یا گروهان یا گردانی که عضوش بود. تاکید بعدیاش روی نظم و انضباط و حتی ظاهر به شدت نظامی بچهها بود. ما تا قبل از تشکیل تیپ سازماندهی چندانی نداشتیم. حتی ماشین نداشتیم. ما تا قبل از تشکیل تیپ سازماندهی چندانی نداشتیم. حتی ماشین نداشتیم. اما تیپ که تشکیل شد همه مان با لباسهای نظامی یکدست و با ماشین هایی به رنگ جنگلی، مسیر سنندج تا لشکر 28 کردستان را طوری رفتیم تا همه ببینند با چه نظمی آمده ایم و برای چه کاری. مردم در تمام مسیر ایستاده بودند دو طرف خیابانها نگاهمان می کردند. محمود قبلش آمده بود به همه مان گفته بود «همه باید آستین هایتان را بزنید بالا. فانسقه ها را محکم کنید، از کش گتر هایتان تان مطمئن بشوید، با سر بالا گرفته و سینه سپر کرده، درست مثل یک نظامی کارکشته به تک تک مان آمد سر زد تا مطمئن شود دستوری که داده عمل کرده باشیم. همان راهپیمایی از شهر تا مقر باعث شده بود هم دلگرم شوند هم ضد انقلاب به دست و پا بیفتد. حالا درست یادم نیست که همان شب بود یا شب های بعد، ولی خاطرم هست که چندتا رادیو بیگانه توی خبرهای شان اعلام کردند یگانی وارد کردستان شده، به نام تیپ ویژه شهدا، که فرماندهاش محمود کاوه است و همه شان دور دیده شش ماهه اسرائیل هستند و آمده اند خلق کرد را نابود کنند و از این حرفها.
برگرفته از صفحه 371 کتاب