مربای گل محمدی

کتاب "مربای گل محمدی"به قلم حسین وحید رضایی نیا، باموضوع خاطرات مربیان پرورشی دهه شصت آذربایجان شرقی، این کتاب دارای 69 سر فصل می باشد که در آخر کتاب هم تصاویری قدیمی و زیبا وجود دارد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

غوغا در مدرسه
گروهک ها معمولاً کتاب هایشان را به صورت امانت به بچه ها می دادند و پس می گرفتند. روزنامه ها اکثراً پولی بود. ولی بعضی از روزنامه هایی را که مطالب خاصی درباره موضوعی یا موضع گیری درباره مناسبتی داشتند رایگان در اختیار بچه ها قرار می دادند تا دست به دست بچرخد. طرفداران این گروهک ها در مدرسه همیشه با خودشان در حال نزاع و درگیری بودند. مثلاً وقتی گروهی میخواست نیرویی را جذب کند و گروه دیگر پیش دستی می کرد با هم درگیر میشدند بعضی وقت ها هم بر سر مسائل فکری با هم نزاع میکردند. نزاعهای خیابانی شان را در مدرسه ادامه می دادند. ما هم سعی میکردیم از این فرصت استفاده کنیم و با برجسته کردن نقاط اختلافشان وادارشان کنیم به فکر کردن و کوتاه آمدن این طوری موقعیت گروهکها در مدرسه تضعیف میشد و هر چه اینها تضعیف می شدند بیشتر به نفع اسلام و انقلاب بود.
در کلاس ها که از موضع انقلاب صحبت میکردم گروهکی ها متحد می شدند تا در مقابل حرفهای من بایستند؛ من هم که از ضعف هایشان آگاه بودم سعی میکردم با طرح شبهه و سؤال تضاد فکری شان را روشن کنم و بینشان اختلاف بیندازم مثلاً برای اختلاف انداختن بین طرفداران گروه های چپ مارکسیست و گروه هایی که خود را مسلمان می دانستند می رفتم سراغ موضوع خداباوری به مدعیان مسلمانی میگفتم شما با این ها چپ های مارکسیست تفاوت ماهوی دارید. شما به خدا اعتقاد دارید و آن ها ندارند. بعد هم میگفتم ما نیروهای انقلاب با شما یک اشتراک داریم؛ هر دو معتقد به خدا هستیم. می توانیم بر سر این نقطه اشتراک، متحد شویم بعضی هایشان که خوب فکر می کردند، می پذیرفتند و از مارکسیست ها فاصله می گرفتند. به این ترتیب، نمی توانستند بر سر مسائل اصلی تفاهم کنند و علیه نیروهای انقلاب موضع بگیرند.

برگرفته از صفحه 21 کتاب