ملاقات در ضاحیه

دکتر آیت الله محسن حیدری راوی کتاب؛ در دهه‌های هشتاد و نود هجری شمسی، در سفرهایی که به دعوت مقاومت اسلامی به لبنان و سوریه داشته است، چندین بار توفیق دیدار با سید شهدای مقاومت را یافته است، بنابراین بر خود فرض دانسته که خاطرات آن دیدارها را بازگو و مکتوب نماید.

خاطراتی که در این نوشتار تقدیم حضورتان می‌شود حاصل آن دیدارها است. دختر فاضل و گران‌قدر ایشان سرکار خانم رقیه حیدری زحمت بازنویسی آن خاطرات را با قلمی شیوا و توضیحاتی درخور کشیده‌اند.

از آنجا که تمامی دیدارها در ضاحیهٔ بیروت اتفاق افتاده، آن مجموعه نیز ملاقات در ضاحیه نام‌گذاری شد.

در بخشی از کتاب می خوانیم:
سفر سوم به لبنان شهریور سال 88 و در اوج فتنه آن سال بود. بعد از  جنگ 33 روزه اولین باری بود که به لبنان سفر میکردم  
در هواپیما هم سفری پیدا کردم که آشنایی و رفاقت با او جزو  شیرینیهای این سفر بود؛ سردار حسن شاطری که در لبنان او را به  نام حسام خوشنویس میشناختند تخصصش بازسازی ویرانیهای  جنگ بود. کاری که پس از دفاع مقدس در مورد کردستان و خوزستان  انجام داده و حالا به لبنان آمده بود تا تجربیاتش را صرف بازسازی  ویرانی های پس از جنگ 33 روزه کند.  
پس از زیارت حضرت زینب حضرت رقیه و دیدار با آقای سید احمد موسوی «سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه» در دمشق به همراه آقای شاطری راهی بیروت شدم. در این سفر برنامه ها و  دیدارهای متعددی تنظیم شده بود به جز برنامه های همیشگی برای  پاسداران و نیروهای حزب الله و مصاحبه هایم با المنار، دیدارهای  خوبی هم داشتم از جمله دیدار خاطره انگیزی با جرج جرداق  نویسنده مسیحی کتاب الامام على صوت العداله الانسانيه»، ملاقات  با سید عمار موسوی مسئول روابط عمومی و دیپلماسی حزب الله، دیدار  با خانواده شهید عماد مغنیه و همچنین آیت الله سید جعفر مرتضی  عاملی متأسفانه تا وقتی بیروت بودم موفق به دیدار با سید حسن  نصر الله نشدم؛ اما با کسی ملاقات کردم که از جهات بسیاری شبیه سید  بود و علاوه بر شباهت عجیب ،ظاهری در او نور و اخلاص و صلابت سید  هویدا بود. سید هاشم صفی الدین رئیس شورای اجرایی حزب الله و  پسردایی سید حسن نصرالله و در واقع مرد شماره دو حزب الله اگرچه  قائم مقام دبیر کل حزب الله ، شیخ نعیم قاسم بود. اما از نظر شخصیت جهادی و سیاسی نفوذ و ،کفایت سید هاشم نمود دیگری در عرصه  لبنان داشت.  
آن موقع چهل و پنج ساله بود با محاسن مشکی، نگاهی نافذ و لحنی  قاطع و جدی در دفترش در ضاحیه به ملاقاتش رفتم و ساعتی نشست  و گفتگو داشتیم. در این سفر همه جلسات و گفتگوهایم تحت الشعاع  جریانات فتنه 88 قرار میگرفت بسیاری از بچه های حزب الله نسبت  به سرانجام قضایای رخ داده در ایران نگرانی و سؤالاتی داشتند که  تلاش میکردم واقعیت ها را برایشان تشریح و تبیین کنم و اطمینان  دهم بصیرت و ولایتمداری ملت ایران فراتر از آن است که خطای برخی  خواص و سیاستمداران برای جمهوری اسلامی خطر جدی ایجاد کند.  
جلسه با سیدهاشم نیز از جلسات دیگر مستثنا نبود و گفتگوهایمان  بعد از قدری خوش و بش و صحبت از تألیفات و جلسات علمی به  بحث درباره فتنه کشیده شد یکی از مسائلی که نسبت به آن ابراز  ناراحتی کرد، شایعه حضور موتورسواران حزب الله لبنان، در بین لباس  شخصی های ضد شورش در خیابانهای تهران بود که اولین بار توسط  بی بی سی فارسی منتشر و بعد در رسانه های معاند فارسی و عربی به  صورت گسترده پخش شد. سید هاشم گفت: «با این که حزب الله این  دروغ را طی اعلامیه ای تکذیب کرد اما کسانی مثل سعد الحریری آن را  دستاویز طعن و تعریض به حزب الله قرار دادند.