روح الامین
کد محصول (574272)
کتاب "روح الأمین"
سید مقاومت از زبان سید مقاومت
اطلاعات بیشتر
مقدمه
شاید نوشتن از کسی مثل سید حسن نصر الله، یکی از سخت ترین کارهای دنیا باشد. شاید که نه حتما راحت نیست بخواهی لیوان برداری و با آن دریا را پیمانه کنی. در خودم نمیدیدم بخواهم از کسی در حد و اندازه های سید مقاومت حرف بزنم. اصلا چه می توانم درباره سید شهیدان امت بگویم؟ از یک طرف درگیر این احساس عجز بودم و از طرف دیگر دلم میخواست یک قدم،ولو بسیار کوچک در جهت ثبت و ضبط تاریخ زندگی باشکوه این سید تکرار نشدنی بردارم. کسی که ما مفتخر به درک دوران حیاتش بودیم و آیندگان در کمال نگون بختی از چنین حظ عظیمی محروم خواهند بود.
هر چه فکر کردم کسی را تواناتر آگاه تر و مناسب تر از سید مقاومت برای معرفی سید مقاومت پیدا نکردم؛ کسی که می توانست با کلمات معجزه کند و با تعابیرش دنیا را تکان بدهد کلام سید حسن نصر الله نه نظم بود و نه نثر سید با کلمات و جملات با همین حروف معمولی الفبایی که می شناسیم، حماسه و عزت را در هم می آمیخت و سرود مقاومت و آزادگی سر می داد. دوست و دشمن مبهوت کلامش می شدند و به صدق کلام و وعده هایش بیشتر از چشمانشان ایمان داشتند. اغراق نیست اگر بگوییم سخنرانی های سید حسن نصر الله مهم ترین رسانه ی مقاومت در دهه های اخیر بود.
فایل تصویری سخنرانی ها مصاحبه ها و گفت وگوهای سید مقاومت را پیش رویم گذاشتم و سید را در زبان سید پیدا کردم. ساعت ها شنیدن صدای سید مقاومت در هر روز، این حسن بزرگ را داشت که فراموش می کردم سید به شهادت رسیده است و دیگر خبری از اعلام زمان سخنرانی بعدی اش بالا و پایین رفتن هنرمندانه صوت حیدریاش و حرکت فراموش نشدنی انگشت دستش نخواهد بود. سید حرف می زد و من فراموش می کردم چه بلایی به سرمان آمد و چه داغی به دلمان نشست. غرق شکری ناخواسته بودم تا سید با همان قریحه ی لطیف سخن شیرینی بیان می کرد یا با عاطفه سرشارش به وقت اشاره به مصائب اهل بیت به ویژه سیدالشهدا اشک به چشم می آورد و می بارید و به یاد می آوردم این سید عزیز دیگر در میان ما نیست.
آن فراموشی شیرین و این یادآوری تلخ بارها و بارها در طول تألیف کتاب تکرار شد و شرایطی به وجود آورد که احساس می کردم هر روز با خبر شهادت سید مواجه می شوم و از نو فرومی ریزم. تنها چیزی که می توانست دستم را بگیرد و از این غم بلند کند خدای سید بود و کلام سید؛ سیدی که نه تنها برای من برای یک تاریخ آیه های ایمان می خواند و ترجمان مقاومت و ایستادگی بود؛ سیدی که «لبیک یا حسین» را برای تمام آزادگان عالم معنا می کرد و از عمق جان تمام شاگردان مکتب عاشورا فریاد «هیهات من الذله» سر می داد. نیت کرده بودم همین سید را در قالب کلمات قاب بگیرم هیچ کس نمی توانست بهتر از سید به فصاحت سید و دقیق تر از سید از سید حسن نصرالله بگوید. بیش از صد و هفتاد ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفت و گوهای ایشان را دیدم و شنیدم و از میان دریای عمیق و اعجاب انگیز کلمات ایشان، بنا بر موضوع و محتوای هر فصل بخش هایی از سخنرانی ها مصاحبه ها و گفت و گوها را بدون هیچ تغییری روی کاغذ آوردم.
جملات و عبارت سید مقاومت، بدون هیچ دخل و تصرفی در کتاب آمده است و تنها از زبان عربی به فارسی ترجمه شده است؛ حتی در جایی که جملات طولانی تو در تو و گاهی قدری پیچیده می شد هم به خودم اجازه ی ویرایش یا بازنویسی آن را ندادم و عینا کلام ایشان را منتقل کردم. تنها برای پرداخت جامع و کامل به یک مبحث برای نگارش هر فصل به یک مصاحبه، سخنرانی و یا گفت و گو بسنده نکردم و جمعی از آن ها را در کنار هم آوردم. در بعضی موارد لازم بود برای حفظ یکپارچگی مطلب ترتیب پاراگراف های یک سخنرانی را به هم بزنم و یا حتی یک جمله از سخنرانی یا مصاحبه دیگری را به دل سخنرانی یا مصاحبه دیگری وارد کنم؛ با این حال خط به خط کتاب ترجمه ای از صحبت های سید مقاومت است و به جز کلمات و عبارات محدود ذکر شده در کروشه ها، چیزی به کلام ایشان افزوده و یا از آن کم نشده است؛ حتی اگر در مواردی سبک و سیاق بیان یک جمله یا پاراگراف به دلیل تفاوت های کلامی و نوشتاری سخت شده باشد یا عبارات و جملات از اصول صحیح نگارش فارسی پیروی نکرده باشند.
در پایان هر فصل فهرست مصاحبه ها سخنرانی ها و گفت و گوهایی که شامل مطالب آن فصل می شود را با ذکر اسم و سال به صورت پاورقی آوردم تا مخاطب در صورت نیاز بتواند راحت تر به فایل تصویری محتوا دسترسی پیدا کند. همچنین در جایی که سید مقاومت به دلیل تواضع و پرهیز از خود بزرگ بینی و منیت از ذکر جزئیات خودداری کرده بودند و یا افراد دیگری از جمله اعضای خانواده و هم رزمان ایشان نکاتی داشتند که می توانست تکمله ی مناسبی باشد برای مسئله ای که سید مقاومت درباره آن صحبت می کرد، آن مطالب هم با ذکر منبع به صورت پاورقی به متن اصلی ضمیمه شد.
نهایی شدن متن کتاب با روزهای برگزاری تشییع سید مقاومت و حضورم در لبنان هم زمان شد در دیدار با یادگار و تنها دختر سید مقاومت گزارشی از روند تألیف کتاب به ایشان ارائه دادم و سؤالی که ذهنم را مشغول کرده بود از ایشان پرسیدم؛ سؤالی که بعد از شنیدن تصریح واضح سید مقاومت که در کتاب هم آمده است در خصوص علاقه مندی ویژه ی ایشان به ایرانی ها مثل بغض راه گلویم را گرفته بود و کودکانه دوست داشتم جواب آن را بدانم. «آیا سید می دانستند ما ایرانی ها چقدر به ایشان علاقه مند بودیم؟ جواب همان چیزی بود که سید خود به آن اشاره کرده بودند و در ادامه ی جمله ی نخست در خصوص علاقه مندی ایشان به ایرانی ها در متن کتاب آمده است.