پیغام ماهی ها
کد محصول (447062)
پیغام ماهی ها سرگذشت نامه استاد جنگ های نامتقارن محور مقاومت،پرچم دار رشید سپاه حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله ،شهید حسین همدانی
اطلاعات بیشتر
کتاب «پیغام ماهیها» اولین کتابی است که پس از شهادت ایشان به قلم گلعلی بابایی در چهلمین روز شهادت او به زیور طبع آراسته شد و راهی بازار کتاب شد. این کتاب که بخش عمده آن مصاحبههای شهید همدانی از بدو تولد تا پایان جنگ تحمیلی را شامل میشود و بخش پایانی بخشهایی از سخنرانی توصیفی این شهید است که در پایان کتاب آمده است.
پیشبینی شهادت
سارا برایش چای برد. خواست چای را با سوهان بخورد دخترم به او گفت: بابا شما بیماری قند دارید چای را با سوهان نخورید. همانطور که من و دو تا دخترهایم روبرویش نشسته بودیم نگاهی به ما کرد و گفت: دیگه قند را ول کنید. من این دفعه که بروم قطعا شهید میشوم. دخترها خیلی به پدرشان وابستگی داشتند تا این حرف از دهان حاجی درآمد ناراحت شدند و زدند زیر گریه.
به دخترها گفتم: ناراحت نباشید و گریه هم نکنید. این بابای شما از اول جنگ توی جبهه بود و خدا تا حالا او را برای ما حفظ کرده از این به بعد هم انشاءالله حفظش میکند.
برای اینکه جو را ببرم سمت شوخی یک لحظه گفتم: حاجی اگر شهید شدی ما را هم شفاعت کن. گفت: حتما!
بعد هم شوخی را ادامه دادم و گفتم: ببین اگر شهید شدی ما جنازه شما را همدان ببر نیستیم ها!
گفت نه تو را به خدا حتما زحمت بکش جنازه من را ببر همدان. وصیت من همین است.
آنقدر با قاطعیت این حرف را زد که جرات نکردم به چهرهاش نگاه کنم.
یک لحظه قلبم تیر کشید و احساس کردم حاجی رفتنی است و این آخرین دیدار ماست. تا حالا حاجی را آنطور نورانی ندیده بودم.
الی بیت المقدس
بعد از اعلام رسمی قفل شدن زمین غرب کارون و تا زمان شروع عملیات،قدری به خودمان استراحت دادیم.هر روز تا قبل از ظهر،در آن حوضچه ی بزرگ انرژی اتمی،آب تنی می کردیم.حاج محمود شهبازی هم،سوای اوقاتی که برای حضور در جلسات قرارگاه عملیاتی نصر،ملزم بود به آنجا برود،باقی ساعات شبانه روز را با ما سپری می کرد و مشتری پروپاقرص آب تنی در آن حوضچه بود و آن جا هم بازیگوشی می کرد.می آمد به من می گفت:ببین حسین؛این اسماعیل انگار تن اش می خارد.می گفتم:این بنده خدا که دارد برای خودش شنا می کند،کاری به کار تو ندارد...