شراره های خورشید
کد محصول (447528)
کتاب شراره های خورشید کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و اله در عملیات آبی خاکی خیبر ـ زمستان 62 با پژوهش و نگارش گل علی بابایی و حسین بهزاد
اطلاعات بیشتر
در ابتدای این کتاب آمده است: کتاب شراره های خورشید رویدادهای متنوعی از کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله طی چهارماهه پایانی سال 1362 را دربرمی گیرد. در این اثر حوادث و ماجراهای شگفت انگیزی از تاریخچه اشکر 27 و واپسین ماه های حیات دنیوی فرمانده پرآوازه آن, شهید محمدابراهیم همت را خواهید خواند, که عمده آنهااز جمله مهمترین ناگفته های دوران دفاع مقدس بوده و اکنون اول بار است که در قالب اثری مکتوب انتشار می یابند.بازه زمانی وقایع مندرج در این کتاب, از فردای خاتمه عملیات والفجرـ4 در جبهه ی مریوان پنجوی شروع می شود.و در سی امین روز اسفند سال 1362 و آخرین روزهای عملیات آبی ـ خاکی خیبر, پایان می گیرد.عملیاتی که در جریان آن رزمندگان کادری و بسیجی لشکر 27 محمدرسول الله در مصاف با پگان های سپاه سوم ارتش بعث, مکرر در مکرر کربلا را تجربه کردند ,چه بسیار رنج ها بردند و چه بسیارتر حماسه ها آفریدند و در نهایت, متحمل ضربات مهلکی بر شاکله ی رده های ستادی و صف یگان همیشه خط شکن خود شدند.به گونه ای که علاوه بر انهدام قریب به اتفاق گردان های یازدگانه دو تیپ عمار و ابوذر لشکر 27 , در نهایت به فاصله چهل و هشت ساعت , ابتدا قائم مقام فرماندهی و سپس فرمانده این یگان در جزیره جنوبی مجنون مظلومانه به شهادت رسیدند.
این کتاب در 10 فصل تنظیم شده است
فصل اول علیات امریکن استانچ; تضعیف ایران, تقویت صدام
فصل دوم بن بست در شرق بصره; رویکرد به هور
پیوست فصل دوم هور; دنیایی ناشناخته
فصل سوم روند طراحی کلان عملیات
فصل چهام سازمان رزم نیروهای ایران و عراق در آستانه نبرد خیبر
پیوست فصل چهارسازمان رزم نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در عملیلت خیبر
فصل پنجم طرح میثاق مبنای تجدید سازمان لشکر 27
فصل ششم بازسازی,شناسایی , عزیمت به خط
فصل هفتم عملیات خیبر; با قرارگاه فتح در محور طلائیه ـ نشوه
فصل هشتم از کد 523تا اجبار به تک در روز
فصل نهم لشکر 27 منهدم می شود
پیوست های فصل نه
فصل دهم کربلا خون می خواهد
پیوست های فصل ده
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
تابستان داغ و طولانی 62 در شرایطی رو به پایان گذاشته بود که ایرانیان پس از تجربه نبردهای ناکامی همچون : والفجر مقدماتی و والفجر ـ 1 از تیر 1362 با عملیات کوهستانی والفجر ـ 2 و در پی آن والجر ـ 3 , باردیگر زمام ابتکار عمل در میدان جنگ را در دست گرفته و در پاییز این سال درصدد آغاز عملیاتی سنگین در شرق استان سلیمانیه عراق بودند. ضربات ویران گر واردآمده به ماشین جنگی رژیم صدام طی چهار مرحله نبرد کوهستانی سنگین والفجر ـ 4 در جبهه شرق استان سلیمانیه به حدی مهلک بودند که محافل دیپلماتیک و رسانه های غربی حاضر در پایتخت عرلق , بر سر آنچه که « تغییر خطرناک موازنه موجود در جنگ , به زیان پرزیدنت صدام حسین می خواندند, به قدرت های امریکایی و اروپایی عضو پیمان ناتو هشدار دادند. از اواخر پاییز 1362, دوست و دشمن اذعان داشتند; این ایران است , که اکنون د عرصه ی جنگ دست بالا را پیدا کرده است.
با توجه به همین واقعیت انکاناپذیر بود که حامیان منطقه ای و فرا منطقه ای رزیم تجاوز پیشه ی صدام حسین , درصدد برآمدند تا دیر نشده دیگربار به یاری وی شتافته و مانع از شکست قریب الوقوع دیکتاتور جنگ افروز بغداد به دست رزم آوران ایرانی شوند.جهت آشنایی هرچه بیشتر خوانندگان کتاب حاضر ـ خصوصا نسل جوان ایران زمین ـ با حقایق کمتر تبیین شده ی آن برهه ی حساس تاریخی , لازم دانستیم تا روایت های دست اولی از این همدستی شرارت آمیز حکومت ایالات متحده آمریکا با رژیم صدام حسین را در اینجا بیاوریم.
روایت نخست برگرفته از کتاب « تار عنکبوت ; تاریخ سری چگونگی تسلیح غیر قانونی عراق توسط کاخ سفید» به قلم نویسنده سرشناس آمریکایی آلن فریدمن است.او می نویسد:«حذف نام عراق از لیست کشور های حامی تروریزم ,زمین را برای اجرای سیاست های پنهان واشنگتن در قبال بغداد مساعد ساخت ...
( کتاب شراره های خورشید / صفحه 37 )